این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مرده ام در من هوای هیچکس نیست
دنیای مرموزی ست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می داند خدای هیچکس نیست
من میروم هر چند می دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست